کد مطلب:330082 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:300

نامه ای به ابوذر
نامه ای به ابوذر

نامه ای به دست ابوذر رسید، آن را باز كرد و خواند. از راه دور آمده بود. شخصی به وسیله نامه از او تقاضای اندرز جامعی كرده بود. او از كسانی بود كه ابوذر را می شناخت كه چقدر مورد توجه رسول اكرم بوده و رسول اكرم چقدر او را مورد عنایت قرار می داده و با سخنان بلند و پرمعنای خویش به او حكمت می آموخته است.

ابوذر در پاسخ فقط یك جمله نوشت، یك جمله كوتاه: «با آن كس كه بیش از همه مردم او را دوست می داری بدی و دشمنی مكن.» نامه را بست و برای طرف فرستاد.

آن شخص بعد از آنكه نامه ابوذر را باز كرد و خواند چیزی از آن سر درنیاورد. با خود گفت یعنی چه؟ مقصود چیست؟ «با آن كس كه بیش از همه مردم او را دوست می داری بدی و دشمنی نكن» یعنی چه؟ این كه از قبیل توضیح واضحات است! مگر ممكن است كه آدمی محبوبی داشته باشد- آنهم عزیزترین محبوبها- و با او بدی بكند؟! بدی كه نمی كند سهل است، مال و جان و هستی خود را در پای او می ریزد و فدا می كند.

از طرف دیگر با خود اندیشید كه شخصیت گوینده جمله را نباید از نظر دور داشت، گوینده این جمله ابوذر است، ابوذر لقمان امت است و عقلی حكیمانه دارد؛

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 18، ص: 282

چاره ای نیست باید از خودش توضیح بخواهم.

مجددا نامه ای به ابوذر نوشت و توضیح خواست.

ابوذر در جواب نوشت: «مقصودم از محبوب ترین و عزیزترین افراد در نزد تو همان خودت هستی. مقصودم شخص دیگری نیست. تو خودت را از همه مردم بیشتر دوست می داری. اینكه گفتم با محبوب ترین عزیزانت دشمنی نكن، یعنی با خودت خصمانه رفتار نكن. مگر نمی دانی هر خلاف و گناهی كه انسان مرتكب می شود، مستقیما صدمه اش بر خودش وارد می شود و ضررش دامن خودش را می گیرد.» «1»